یادداشت | شهرداری "چهره زنان" را تغییر میدهد
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، قطعه ای دیگر از پازل رفتارهای نامتعارف و متضاد با فرهنگ جامعه از سوی شهرداری تهران در روزهای اخیر رونمایی شد. بعد از آنکه ستاد گردشگری شهرداری تهران در روزهای گذشته به بهانه احیای زیست شبانه شهری از یک گروه موسیقی زیر زمینی دعوت کرد تا در پارکینگ آبشار تهران موسیقی راک و جاز اجرا کنند، در روزهای اخیر در نمایشگاهی که به منظور حمایت از زنان و تولید ملی برگزار شده، از یک سو با نصب بنری خاص در این نمایشگاه حاشیه سازی کرده است و از سوی دیگر هم بدون انجام تدابیر نظارتی در نمایشگاه سبب شده تا فروشندگان پوشاک نامتعارف از این فضا سوء استفاده کنند و تحت پوشش حمایت از تولید ملی اقدام به عرصه الگوهای مغایر با فرهنگ دینی مردم ایران کنند.
هرچند که یکی از مسئولین شهرداری مذکور بنر نصب شده را اقدامی علیه چادر مشکی ندانست و منکر این پیام شد اما جای این سوال باقی است که اگر پشت پرده این اقدام شهرداری نگرش «ژاک شیراکی»[1] نخفته است و اگر پیام شهرداری تخریب چادر و رنگ مشکی به عنوان نمادی از چادر زنان ایرانی نبوده است، چرا تعداد غرفههایی که در این نمایشگاه، پوشاک و البسه اسلامی، مانند چادر، مقنعه و ساق می فروشند انگشت شمار است و باید در فضای نمایشگاه وقت زیادی برای یافتن آنها سپری کرد. اما در مقابل غرفه های بسیاری هستند که اگرچه محصولاتشان تولید داخل است، رنگ و بویی از فرهنگ داخل نبردهاند. چرا در این نمایشگاه یافتن مانتوهای مناسب که بتواند موجب حفظ حجاب اسلامی بانوان شود، کاری سخت است زیرا بسیاری از مانتوهای موجود در آن با الگوگیری از فرهنگ منحط کشورهای غربی دوخته شده اند. بسیاری از مانتوهای موجود در این نمایشگاه مانتوهای جلو باز و فاقد دکمه هستند که حتی در کشورهای غربی هم توسط عموم مردم استفاده نمی شود و فقط زنانی خاص، به منظور انجام کارهایی خاص این لباسها را مورد استفاده قرار می دهند.
مسئولان شهرداری باید پاسخ دهند که آیا نگرش آنان به جنس زن نگرشی غربی، مادی، ابزار پندارانه و جنس انگارانه است و در پی تجارت و توسعه گردشگری بواسطه زیباییهای جنسی و استفاده بیلبوردی از زنان هستند؟ نگرشی که موطن آن نگاههای مصرف گرایانه و سودانگارانه است که در آن تمام ارزشها و اصالتها در پیشگاه یک اصالت ذبح خواهد شد و آن اصالت چیزی نیست جزء اصالت سود. «هیتلر» در کتاب «نبرد من» فرمول معروفی را در زمینه «پروپاگاندا» مطرح میکند که شیوه بنیادین در تبلیغات جهان امروز بر اساس این فرمول واقع شده و آن عبارت است از اینکه: «وقتی میخواهید جامعهای را به سوی چیزی بکشید، حیوانیترین و پستترین غریزه او را نشانه پروپاگاند یا تبلیغات خود قرار دهید. غده آب دهان او را برای یک آگهی کنسرو و غریزه جنسی او را برای آگهی یک جوراب یا یک اتومبیل آخرین سیستم تحریک کنید». آیا در پشت صحنه آن نمایشگاه و بنر کذایی این نوع تفکر وجود ندارد؟
شاید خواننده این سطور در ذهن این سوال را مطرح کند که یک بنر ساده این همه تحلیل و حاشیه دارد؟ در پاسخ باید گفته شود که مسئله ما نه آن بنر کذایی و نه موارد مشابه آن بلکه حاکم بودن یک جریان فکری و یک تفکر متضاد با ارزش های جامعه در پشت صحنه این دست از اقدامات است. مسئله قابل توجه نه خط کشیدن بر روی رنگ مشکی ذیل منشوری از خطوط رنگین که رنگ فی نفسه فاقد ارزش است بلکه خط کشیدن بر نمادی از حجاب به منطور استفاده های ابزاری منبعث از نگرش اصالت سود است. منطقی که از زن، یک «بیلبورد متحرک» جهت ابتهاج بصری و وجد جنسی مردان می سازد و وی را در قامت موجودی تزئینی و ابزارواره در جهت جاذبههای توریستی و کسب سود تنزل می دهد. تفکری سودای شانزلیزه سازی تهران را در سر دارد؛ چرا که توسعه تجارت و صنعت گردشگری را در گروی تولید شهر عشاق بازتعریف کرده است./۹۱۸/ی۷۰۳/س
داود موذنیان، مبلغ و پژوهشگر حوزه علمیه
پی نوشت
[1] - ژاک شیراک شهردار وقت پاریس که در اظهاراتی اینگونه دختران و زنان فرانسوی را توصیف کرد: دختران زيبای پاريس سرمايه های ارزشمند فرانسويان اند. ادعای شیراک بر این مبنا بود که اشتهار پاريس در ميان شهرهای اروپا به «شهرعشاق» است و شانزليزه و ايفل نماد معاشقه زوج های جوان فرانسویاند و در چنين فضائی است که شیراک دختران زيبای فرانسوی را می ستايد که از این طریق صنعت توريسم در فرانسه را مديون جاذبههای جنسی خود می کنند!«داریوش سجادی»
دست نوشته های فرهنگی و اجتماعی حوزویان را می توانید در بخش اخبار مرتبط این یادداشت بخوانید.
اخبار مرتبط
یادداشت | ۳ پیشنهاد برای تبلیغات اسلامی سازمانی